اول از همه سلام :) بابت اینهمه نبودن یک عدد نادمِ معذرت خواهَم ^^

یه سری اتفاقاتی افتاد واسم که همشون یا واسم ناراحت کننده بود یا استرس آور . 

اولیش این بود که نتونستم جلوی این ناحقی هایی که میشد تو کلاسمون سکوت کنم! تونستم دوستیمونو نادید بگیرم (!) ممکنه بگین دوستات بودن :)) ولی متاسفانه من فقط دوستشون بودم . جزوه ؟ کتاب ؟ سوال ؟ برگه میخوای تصحیح کنی نمره اضافه ؟ امشب تنهام میترسم بیا خونمون ؟ برامون کد درس ها رو بفرست ؟ با استاد حرف بزن امتحانو کنسل کنه ؟ تمرینا رو نوشتی ؟ سر امتحان از برگه ت عکس بگیر بفرست (!) فلان سوال جوابش چی میشه ؟ میری آب بخری ؟ میری یه چیپس بگیری ؟  و . و  

اینا "وظایف" من بودن :)) بله "وظایف" ! 

وقتی دیدم سر جلسه امتحان ترم که واسش اوووونقد زحمت کشیدم اونوقت یه نفر از اول تا آخر امتحان رو زااارت از رو گوشیش مینویسه نتونستم دهنمو ببندم و سکوت کنم حس کردم تلاشم داره پایمال میشه ! حس کردم عه ؟ اینجوریه ؟ اصلا شاید بهونه ای بود واسه به هم زدن دوستیم با 5 نفر که نبودشون تو زندگیم بیشتر به نفعم بود تا بودنشون :))

کسایی که بعد از مواجهه با همچین چیزی اومدن و تو گروه کلاسی جلوی 28 تای دیگه اونقد نیش و کنایه زدن و من باااازم به احترام دوستی ای که داشتیم سکوت کردم ! کسی که من شاید 2 بار یا ته ته تهش 3 بار خونشون غذا خوردم که دوبارشم خودم غذا برده بودم یا چیزمیز خریده بودم :)) ، برگشت تو گروه گفت حیف نون و نمک ! انگار غذای منو اون میداده :))))

یه حس آزادی از یه شرایط بد رو دارم الان ! 

به استادمون گفتم باهام دشمن شدن و بقیه بچه ها رو هم همراه کردن با خودشون . میخوام برم ازین دانشگاه. گفت وای !!!! میخوای خودتو بخاطر یه مشت حرف مفت زن در به در کنی ؟ هیچ جا نمیری ! 

و خب با اینکه دیگه تو کلاسمون فقط دوتا دوست دارم ، حداقل استاد پشتمه :) و همچنین خرس قهوه ای 3>


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عشاق علی بن ابیطالب negaharchitects لایک مارکت مرجع خرید لایک ایرانی رادیو کودکانه lilitatarikhojin1397 کانون فرهنگی تربیتی شهدای هفتم تیر شهرستان طبس msdstore فروشگاه کتاب و نمونه سوال دفتر ترجمه رسمی دکتر محمدرضا مجتهدی اخبار پارسه سایت تبلیغات قالیشویی